۱۳۸۷ تیر ۱۰, دوشنبه

گیلان ما

مقدمه:


فرهنگ در گیلان قدمتی طولانی دارد و این فرهنگ را که با زندگی مردم ما در گوشه کنار گیلان و روستاهای دور و نزدیک آمیختگی خاصی دارد ,می بایست زنده نگه داشت و برای رشد و شکوفایی آن تلاش مضاعف نمود .
موسیقی --نویسندگی -شاعری -ایجاد مراکزهای علمی و عمومی از جمله مدرسه وسالن تئاتر و پیدایش گروه ها و حزب های سیاسی و شخصیت های برجسته - صنایع دستی و بافت و ساختار فیزیکی شهر ها و روستا ها در گیلان , همه وهمه از گیلان چهره ای به نمایش گذاشت تا به این باور برسیم که گیلان سرزمینی است با خصو صیات ویزه و فرهنگی خاص.
البته ما نباید به تمامی این مسائل مطرح شده مغرور شویم و گیلان را تافته ای جدا بافته بدانیم , بلکه بلعکس برای باز شناسی و شناساندن گیلان به عموم گامهای بیشتر و محکمتری را باید برداریم.
از جمله این حرکتها این است که امروزه ما هر چه بیشتر در مورد فرهنگ گیلان بنویسیم و تحقیق کنیم و با برقراری ارتباط با اشخاصی که به نوعی به یک گوشه ای از فرهنگ گیلان متصل هستند از تجربه انان استفاده کرده و با سفر به مناطق روستایی گیلان و لمس از نزدیک شرایط زندگی و فرهنگ مردم در گیلان , به درجه بالاتری از شناخت گیلان خود برسیم , تا بتوانیم فرهنگ مان را توصعه دهیم.
( قسمت اول )
با مقدمه ای که در بالا نوشتم می خواهم بحثی را باز کنم پیرامون فرهنگ گیلان و اینکه این روز ها مشاهده می شود که خیلی از عزیزان وبلاگ نویس گیلانی در فکر این هستند تا فرهنگ گیلان را که از پیشینه ای تاریخی برخوردار است دوباره به جایگاه اصلی خودش باز گر دانند.
چیزی که خیلی مهم است و باید به ان بیشتر پرداخت , این است که امروزه اگر می خواهیم گیلان را با فرهنگی که از دیر باز با خود یدک می کشد به مردم بشناسانیم , می بایست این حرکت را از خود گیلان و در میان مردم استان خودمان شروع کنیم چه بسا کسانی هستند که هنوز به درستی با فرهنگ و آداب و سنن و حتی گویشهای گیلکی رایج در گیلان و از جغرافیا و تاریخ گیلان به درستی چیزی نمی دانند و حتی به وضوح می بینیم که خیلی از خوانواده ها الارقم گیلک بودن با کودکان خود به گویش فارسی صحبت میکنند.
اگر قرار باشد که ما گیلان خود را به عموم مردم ایران و یا حتی فراتر بشناسانیم نیاز به کارهای پایه ای و اساسی است , که خود تمامی روستاها و شهر های گیلان را در بر می گیرد .
اگر ما بخواهیم از کنار این مسئله به سادگی بگذریم و به کارهای اصولی و ریشه ای در سطح جامعه خودمان اهمیت ندهیم دیر یا زود به جایی خواهیم رسید که تمام تلاش های ما بی نتیجه خواهد ماند و بی ثمر و خسارات و زیان حاصل از ان جبران ناپذیر.

ادامه این بحث را باعنوان قسمت دوم در فرصتی دیگر خواهم گذاشت.

هیچ نظری موجود نیست: